• وبلاگ : صميمانه ...
  • يادداشت : بانگ الرحيل
  • نظرات : 1 خصوصي ، 45 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هو المحبوب


    باز اين اشك است كه از جاده‏هاى دل مى‏گذرد و در كوير نياز ساكن مى‏شود . دوباره كبوترهاى محرم خيال، با خاك عرفات، تيمم مى‏كنند . نمى‏دانم! اما هر چه هست من زائر كوى حسينم . مى‏خواهم با زمزمه‏هاى حسينى در صحراى عرفات، محرم درگاه خدا شوم، زير باران عرفه ...

    احسان ديرينه تو را قرن‏ها و سال‏هاست مردمان شناخته‏اند . تو هماني که كاروان را براى نجات يوسف فرود آوردي تا از چاه به جاه رسانى‏اش و از بندگى به سلطنت . چشم سپيد يعقوب را به ديدار يوسف روشن كردى! اى ياور ايوب كه بلا و رنج و سختى را از او دور كردى! اى آن كه دستان ابراهيم را از ذبح اسماعيل نگاه داشتى، تا وعده‏ات تحقق يابد! اى اجابت كننده دعاى زكريا! اى آفريننده يحيى! اى حامى يونس! که او را از شکم ماهي نجات دادي. تو را مى‏شناسم . اى آن كه به امر خود، دريا را براى بنى‏اسرائيل شكافتى و فرعون و لشكرش را در گرداب قهر خويش غرق نمودي! تو را مى‏شناسم . اين را نيز مى‏دانم که اگر بنده‏اى نافرمانى كند، عزلش نمى‏كنى . مگر نبودند ساحران كه سال‏ها غير تو را پرستيدند و فرستادگان تو را تكذيب كردند، اما تو با آيه لطيف هدايت، از هر چه جهالت رهايشان كردى و به سمت نور رهنمايشان شدى،

    التماس دعا