صحراست
تشنه ايم، تشنه
ولي هيچ آب نيست
ديگر دعاي هيچ کسي مستجاب نيست!
امشب بگو خدا ، سر سجّاده ي نماز
اين مسخ ِ مات ِ بي دل و بي پا و دست را
اين بنده ي گسيخته افسار ِ مست را
من را، دعا کند
شايد دعاي پاک خدا مستجاب شد
او را چه ديده اي ؟
شايد تمام ريگ هاي همين دشت ، آب شد