يا رفيق من لا رفيق له
سلام
وقتي بهم خبر دادين كه صميمانه ها بروز شده نزديك بود بال در بيارم از خوشحالي،
فقط يه بدشانسي باعث شد كه نتونم بيام سراغش!!
***
اول شبها فکر مي کردم شبنمه که به صورتم مي شينه ولي يه شب که خودمو به خواب زدم ديدم اونايي که فکر مي کردم شبنمه در واقع اشک شوق توئه براي بنده ات .
اشک شوق توئه براي بنده ات
اشک شوق توئه براي بنده ات
اشک شوق توئه براي بنده ات
يعني خدا اشك شوق ميريزه براي بنده ش...
خدا... براي بنده... اشك شوق...
نمي دونم چرا اينقدر برام دور از ذهن بود،
ولي وقتي يادم افتاد كه خدا خودش ميگه :
اٌنا جليس من جالسني
اٌنا انيس من آنسني
اٌنا حبيب من اٌحبني
اٌنا مطيع من اٌطاعني
من همنشين اون كسي ميشم كه با من همنشيني كنه
من انس مي گيرم با كسي كه با من انس بگيره
من عاشق كسي ميشم كه به من عشق بورزه
من اطاعت ميكنم از كسي كه از من اطاعت كنه
اونوقت ديگه تصور اشك شوق ريختن خدا واسه بنده اونقدرام سخت نيست!
خوش به حال اونيكه با خدا همنشينه
با خدا ماٌنوسه
به خدا عشق مي ورزه
از خدا اطاعت ميكنه ...
التماس دعا
يا علي