سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

عید سعید قربان

    نظر

جهان را صاحبی باشد خدا نام ...

* به راستی چه زیبا و با شکوه و شورانگیز است که پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است .

دلت امروز گرفته است ....... شاید دلت هوای بیت الحرام را دارد ، زمزم را ، صفا و مروه را ، رمی جمرات را .
با توام ، با تویی که حجرالاسود را با نگاهت لمس کرده ای ، شاید امروز بیش از همه روز دلتنگش باشی .
و با توام ، با تویی که چون من در آرزویش ستاره ها را می شماری ... می خواهم برایت از رمی جمرات بگویم . من هم چون تو شنیده ام ...
می گفت از آنجا ، از جای پای ابراهیم ، امروز دل او هم گرفته بود . چطور پدر را توان ذبح پسر است ؟!
می گفت از آنجا ، از عاشقانه های پدر و پسر ، پدری همراز پسر و پسری همراه پدر . اسماعیل یادگار ساره اش ، ابر جاوید زمزمش ، دستان کار بنای کعبه اش ... چطور در را توان ذبح پسر است ؟!
وااای بر ابلیس که بر قلب ایمان ابراهیم ریب داشت ، و خدایش بس شیرین بهایش داد . گوارا باد بر پدر و پسر .
شنیده ام از آنجا ، از سنگ های ابراهیم .... می گفت از آنجا که همه ابراهیم می شوند . کاش ما هم روزی ابراهیم شویم . و وااای بر ابلیس که بر قلب ایمان ابراهیم ها ریب دارد .
دلم امروز گرفته است ... صفا و مروه می خواهد ... رمی جمرات را می خواهد ...
دلم امروز و هر روز تو را می خواهد .....
تو را ...
ای قادر بی همتا ... 

 

** بازم مطلب مال چله نامه است ، مسیحا رو می گم .... قرار بود یه چیز دیگه بنویسم یعنی بازم قلمم تب کرده بود و هذیون گفته بود ولی حیفم اومد هذیون بنویسم اینجا اونم درست شب عید .... عید مبارک ....

 1. امروز توی حیاط مدرسه یه عالمه فرشته آسمونی دور کعبه دل هاشون طواف عشق کردند ... همه سفید بودن مثل دونه های برف پاک و روشن ..... (یادش بخیر بهمن پارسال موقع آماده کردن نمایشگاه راه انقلاب برای دهه فجر ، روی لبه بوم همین خونه نشسته بودم و طلایی بالای ضریح ارباب رو می چسبوندم ..... چه حال عجیبی بود ، زمزمه حسین جانم حسین ، جانم حسین ، جانم حسین روی لبم بود .... توی اون سرما چه گرمای عجیبی همه وجودمو گرفته بود .... یه بغض قشنگ که یواش یواش اون بالا سر باز کرد و جاری شد ..... خدایااااااااااااااا ......)

2. گریستن شرط نگریستن است ، تماشای جهان با چشمانی پاک ...

3. عید قربان مبارک ....

4. یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت .... یلداتون مبارک

5. راستی امروز یکی از جوجه هام موند زیر دست و پا ... کلی گریه کرد .... منم همینطور ....

6. فردا مقدمه ایست بر بزرگترین قربانگاه تاریخ .... آنجا که عقل و دل برای هم رجز می خوانند و حریف می طلبند و عاقبت این دل است که خونین و زخمی پیروز این میدان بزرگ است .....

7. حالا می فهمم که آدمها در جمع تنهاترند ، زیرا غریبانه تر از هر وقت به یکدیگر می نگرند .( من از دنیای بی کودک می ترسم  ..... هیوا مسیح )

8. همیشه یادت باشه : اگر گذرت به زلالی آرام افتاد مراقب باش متلاطمش نکنی ، شاید که او پیش از این آرامش آنقدر مواجی ها را تجربه کرده باشد که تلاطمی دیگر را تاب نیاورد .

9. زیاده عرضی نیست ..... فقط .... خوش به حال اونایی که عرفه زائر بودن ... مهمان بودن ... دعوت شده بودن .... وای بر احوال منِ جامونده...  دعا .... دعا .... دعا ... یادتون نره .......... هوارتاااااااااااااا محتاجم

 به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم

جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم

      شعاع کعبه چو دیدم، دراز دست تمنا      

 به سوی آن سر زلف سیاه موی تو کردم