صمیمانه ...

 

جهان را صاحبی باشد خدا نام ....

* تمام سپاس از آن او که به من نیاز نداشت ولی گفت:دوستت دارم . (امام سجاد«ع»)

این روزها دلم غریب است . تنهایم ــ در شلوغی ها تنهاترم ــ دوست ها غریبه اند . دوستی ها گران است ، کمیاب است ــ نایاب اند ــ و چه فراوانند جلدهای دوستی در میان آدمها همچون صدف هایی که مرواریدشان گم شده است و فقط صدف ها مانده اند و آلت بازی کودکان لب ساحل شده اند و چه ساده اند کودکانی که به جلد مروارید هم راضی اند و با آن سرگرم می شوند و خدا نکند در این هیاهوی بازی ها ، کودکی به واقعیت مسئله پی ببرد و ببیند سطلش پر از صدف و شن و ماسه است اما خبری از مروارید نیست . آن وقت است که گریه امانش نمی دهد و شب و روزش یکی می شود  و نمی توان توقع داشت که این کودک گریان بفهمد که تنها نیست و ابدیت همیشه برای بودن باقیست . مگر می شود از کودکی که وفایش که عشقش و صداقتش در این ساحل بیکران خریدار ندارد توقع داشت که بفهمد خریدار واقعی اینجا نیست یعنی هست اما معامله در این کرانه یک طرفه است و فعلا خریدار فقط تماشاچی است .
و چه زود دیر می شود و چه دیر می فهمد که نمی فهمد . در گذر زمان عشق ها سنگ می شود و بر سینه ها سنگینی می کند ، امشاج وفاداری در به در می شوند و زیبایی صداقت ها نقاب می زنند . خیلی زود کودک بزرگ می شود ، بازیگر ماهری می شود که سر در گم در صحنه ها فقط بازی می کند ، و شاید زمانی به خودش بیاید که هیاهوی بازی ها تمام شده و این بار واقعا خریداری در کار نیست و این بار خرید و فروش ها هم قلابی است و کیست که نقاب صداقت را خریدار باشد مگر با نقابی از مهربانی و کیست که عشق سنگ شده را خریدار باشد مگر کودکی که وجودش سنگ باشد و چه زود سنگ شده باشد و شاید هم بزرگ .
و چقدر دلم تنگ است برای هم بازیهای دوران کودکی ام که هر چه بودند از جنس نور بودند
سپاس خدایی را سزاست که به هر انسانی سپری از تنهایی بخشید تا در اوج سنگ بازیها نگهدار ما باشد .
و در این تنهایی ها فقط عشق است که انسان را می سازد . خدایا قسمت می دهم به ابر بهاری ات که همیشه عاشق است ، اشک فرشته هایت که همیشه در طبیعت مهمان گلبرگ هایند ، به رنگین کمانی که در دل بنده هایت قرار می دهی

بگذار همیشه عاشقت بمانم

 

** داشتم چله نامه مسیحا رو می خوندم رسیدم به مطلب بالایی ، به دلم نشست گفتم برای دیگران هم دلنشین بشه .... شاید حرف دلی یکی مثل من باشه در همین حوالی ....

1. خدایا ، به منم خدایی کردن یاد می دی ؟

2.امروز دقیقا دیوار امیدم فرو ریخت .... لبریز بغض و بی صبریم .... من امام رضا می خوام ..... :((  :((  :((

3.آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم ..... احساس سوختن به تماشا نمی شود .

4.آفرینش طفیل هستی زهراست ... ( همیشه که نباید با ربط نوشت ...... این جمله بی ربطش «با نوشته بالا» می چسبید )

5. جنون عاشقی تماشا دارد ... بسوزد آنکه هست و حاشا دارد .

6. در این عالم هرکسی به چیزی مبتلاست .... (طوفان دیگری در راه است)

7.اگر خدا گوهری در دامنمان گذاشت چشم بصیرتی هم برای دیدن و فهمیدنش عنایت کند .... الهی آمین ....(بازم طوفان دیگری در راه است)

8. خسته ام ثانیه ها خوب مرا می فهمند .

9. دیروز غمگین ترین روز تولد عمرم رو گذروندم .... 26 ساله شدم اما با یه دنیا غم ..... با یه بغض بزرگ و آزاردهنده که فقط تو حریم بارگاه ملکوتی عشقم ، علی ابن موسی الرضا سر باز می کنه و غم از دلم می شوره و می بره .

10. مسلم در کوفه مشغول تدارک سپاه حسین (ع) است . ای دل تو چه می کنی ؟ می مانی یا می روی ؟

11. زیاده تر از این عرضی .... هست اما مجالی نیست .... لبریز حرف و دلتنگیم ..... اما کو گوش شنوا و سینه ای که سر بهش بذارم و زار بزنم؟ دعا .... دعا .... دعا .... یادتون نره .... هوارتا بیشتر از هوارتا محتاجم ....

ــــ  پس از پانوشت ....

این مطلب نصفه بود که قاطی نوشته های منتخب شد اگه ادامه اش واقعا منتخب نیست شرمنده ... به منتخبی خودتون ببخشیدش ...