سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

همسفر

    نظر

به نام او که هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

 کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند

 به سوی جزیره کوچک بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند .

 دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند ، با خود گفتند بهتر است

 از خدا کمک بخواهیم . دست به دعا شدند . برای اینکه ببینند

 دعای کدام بهتر مستجاب می شود به گوشه ای از جزیره رفتند .

 نخست از خدا غذا خواستند . فردا ، مرد اول درختی یافت و

 میوه ای بر آن ، آن را خورد . سرزمین مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت .

 هفته بعد، مرد اول از خدا همسر و همدم خواست ، فردا کشتی

 دیگری غرق شد ، زنی نجات یافت و به مرد رسید .

 در سمت دیگر ، مرد دوم هیچ کس را نداشت . مرد اول از خدا خانه

 ، لباس و غذای بیشتری خواست ، فردا به صورتی معجزه وار

 تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید . مرد دوم هنوز هیچ نداشت .

 

 

 دست آخر، مرد اول از خدا کشتی خواست تا او و همسرش را

 با خود ببرد . فردا کشتی ای آمد و در سمت او لنگر انداخت ،

 مرد خواست بدون مرد دوم ، به همراه همسرش از جزیره برود .

 پیش خود گفت ، مرد دیگر حتما شایستگی نعمتهای الهی را ندارد،

 چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد پس همین جا بماند بهتر است .

                                                       

 زمان حرکت کشتی ندایی از آسمان رسید :

 چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی ؟

 پاسخ داد :

 این نعمتهایی که به دست آورده ام همه مال خودم است ،

 همه را خود درخواست کرده ام . درخواستهای او که پذیرفته نشد ،

 پس لیاقت این چیزها را ندارد .

 ندا مرد را سرزنش کرد :

 اشتباه می کنی . زمانی که تنها خواسته او را اجابت کردم ،

 این نعمتها به تو رسید .

 مرد با حیرت پرسید :

 از تو چه خواست که باید مدیون او باشم ؟

 ــ از من خواست که تمام خواسته های تو را اجابت کنم .

 

باید بدانیم که نعمتهامان حاصل درخواستهای خود ما نیست ،

نتیجه دعای دیگران برای ماست .

 

التماس دعا