سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نامه ای به خدا

    نظر

به نام او که هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود .

ای زینب (س )

انسانیت ،  شاگرد مکتب عفاف و آزادگی توست .

میلاد با سعادت عارفه عالمه ، فاضله کامله ، محدثه موثقه ، عابده آل علی علیه السلام ، عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها بر عاشقان حضرتش مبارک باد .

سلام ........

چقدر سخته جدایی از چیزی که آدم خیلی دوستش داره ، وقتی تصمیم گرفتم دیگه صمیمانه ها رو به روز نکنم خیلی بهم سخت گذشت . ولی لازم بود که اینطوری امتحان بشم و برای یه مدتی پا روی نفسم بذارم ، حالا هم به پیشنهاد بزرگواری به روز کردم که فرمودند میلاد با سعادت عمه سادات مناسبت خوبیه برای یک شروع مجدد و خوبه که این تقارن زیبا رو به فال نیک بگیرم و دوباره نوشتن رو شروع کنم . ایشون لطف کردند و مطلب زیبایی رو هم پیشنهاد دادند برای دوباره نوشتن ....یه نامه به خدا ..... منم اصل مطلب رو همونطوری که بود می ذارم که شما هم استفاده کنید :

ــ میگم آدم برای خدا بنویسه . بگذاره بالا سرش . شب که می خوابه خدا برمی داره می خونه پایینش جواب می ده .

سلام .

سلام ...... محبوبم .

چقدر دوستت دارم .

خودت که بهتر می دونی چقدر برام عزیز هستی .

هیچ دلبری نمی تونه مثل تو اول هر صبح دل آدمو اینطور آروم کنه 

ببین خورشید هم داره ناز می کنه ... عینه خودت

ببین ....

ببین همونجور که خورشید دست می کشه به سر و صورت آدما و داغیش تا سر پنجه هامون   می رسه ، تو هم دست می کشی بر دل آدمها و یهویی عاشقشون می کنی .

معشوق من .... معشوق صبور من

اینو خوب می فهمم که وقتی شبها غرق خواب می شم میایی پیشم ، دستت روحس می کنم که  می ذاری زیر سرم و بلند می کنی .

اول شبها فکر می کردم شبنمه که به صورتم می شینه ولی یه شب که خودمو به خواب زدم دیدم اونایی که فکر می کردم شبنمه در واقع اشک شوق توئه برای بنده ات . 

یادمه یه شب خم شدی پیشونیمو بوسیدی . مثل آتیش ..... داغ داغ ، مثل آب ..... شفاف شفاف شدم  .

اگه می بینی چشمم به در مونده ، نه اینکه یادم رفته { تو} هستی _ که می دونم همیشه کنارمی _ بلکه منتظرم  ، منتظرم کسی بیاد و ببینه  چقدر منتظر { تو } هستم  . بعد بره به همه بگه  بیاید فلانی رو ببینید ....داره.........

معشوق عزیزتر از جانم !

اگه یه روز دیدی کسی در کنارم بوده  ، خودت می دونی و  مطمئنم به یقین تکه ای از { تو } بوده که با خودم نگهش داشتم و رهایش نکردم ....

مهربان من !

{ تو } که غرق در زیباییها هستی ، نه......نه......تو خودِ خودِ زیبایی هستی  . پس اگه می بینی خم شدم و گلی رو بوییدم بهانه تو بودی

معبودم !

چون تو اونقدر بزرگی که در من کوچیک جا نمی گیری ( من انقدر کوچکم که گنجایش بزرگی تو رو ندارم ) پس  یه { تو } کوچکتر بهم دادی تا به واسطه عشقش نورانیم کنی  ....

...............

ــ  همینجوری هی حرف دلتو براش می نویسی ، بعد نامه رو تا می کنی می ذاری زیر بالشت ، یه جوری بذار که نوک نامه بیرون بمونه تا خدا ببینه که براش نامه دادی . یا نامه رو جواب می ده یا نمی ده . حتی اگه جواب هم نده مطمئنی که نامه ات رو خونده .

 

از کعبه و بت خانه تا مسجد و میخانه

مقصود خدا عشق است باقی همه افسانه