سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خدایا چه دردآور است قصه کوچ ......

    نظر

هوالحی لا یموت

خونین  پر  و  بالیم  خـدایا  بپذیر

هـر چند  شـکسته ایم  ما را بپذیر

سـر در قدم تو باختن چیزی نیست

این  هدیه کوچکی ست از ما  بپذیر

خدایا ! امروز پرستوهای غریبی را از این زمین خاکی بدرقه کردیم که کالبد خاکیشان برایشان تنگ آمده بود و دیگر تاب ماندن نداشتند.

خدایا ! امروز کسانی به بارگاهت آمدند که دلهایشان مخزن اسرارت بود و چه زیبا پر کشیدند اما، ما را در غم و اندوه جداییشان مبهوت و حیران جا گذاشتند .

خدایا ! امروز مادرانی به بدرقه فرزندانشان آمده بودند که ناباورانه این عروج ملکوتی را از پس پرده اشک می نگریستند و در دل بر جوانان رشیدشان آفرین می فرستادند که : رو سفیدم کردی ، برو اما کمی آهسته........

خدایا ! امروز پدرانی به بزم با شکوه فرشتگانت آمده بودند که سالها آرزوی دامادی جوانانشان را در دل داشتند ولی با شانه های لرزان دلبندانشان را به سوی جایگاه ابدیشان بدرقه کردند .

خدایا ! امروز کودکانی به بدرقه پدرانشان آمده بودند که هر روز دور شدن او را از خانه ، به امید بازگشت از پشت پنجره به نظاره می نشستند و تا آمدنش چشم از راه برنمی داشتند ....اما بدرقه امروز را بازگشتی نیست .

خدایا ! امروز وطن ، فرزندانی را از دست داد که در عرصه رسانه بهترین بودند و چه زیبا و به جا لقب شهید را به آنان هبه کردی .

فرزندان ایران !

چه کوته نظرند آنان که می پندارند در باغ شهادت بسته شده است . ما امروز به چشم خود دیدیم که ملائک صف به صف هل هله کنان و پایکوبان به استقبالتان آمده بودند تا ردای زیبای شهادت را بر قامت رعنایتان بپوشانند و ما پای در گِل ماندگان اشک حسرت بر تنهایی و حیرت خویش ریختیم .

عزیزترین فرزندان وطن !

شما سربازان گمنام عرصه رسانه بودید که به کمک قلم ها ، دوربین ها و عکس هایتان با دشمن می جنگیدید و زیباترین صحنه های جهاد و مبارزه را به تصویر می کشیدید .

و چه زیباست این شعر که وصف الحال ما جا ماندگان است :

دستی که ورق میزند این خاطره ها را

باید بنویسد غم جان کندن ما را

شما که پر کشیدید و رفتید ، شما که زیباترین شکل رفتن را انتخاب کردید ، عروج را....و سوار بر مرکب آهنین بال مرگ به دیدار حق شتافتید و شهادت را استقبال کردید . آنکه جان می کَنَد ماییم ، ماییم که امروز اشک ریزانیم ، اما نه بر رفتن شما که بر ، جا ماندن خودمان در برهوتی از بهت و حیرت می نالیم .

چه زیبا و عارفانه بزم فرشتگان الهی را چراغان کردید . نگفتید که ما تاب نمی آوریم غم جداییتان را ؟!

نگفتید که ما تا آخر عمر حسرت کش نگاه زیبایتان می مانیم ؟!

نمی گوییم چرا ؟ ........نه ، ناشکری نمی کنیم ، خدا را شکر که آنگونه که لایقتان بود پر کشیدید .

استوار مردان عرصه رسانه ، سربازان گمنام وطن شهد نوشین شهادت گوارایتان باد .

ای ملت بزرگ ایران ، خانواده بزرگ رسانه ، پدران و مادران این بزرگ مردان ، شهادت فرزندان برومندتان بر شما تسلیت ، نه ، بر دلهای دریاییتان و روح های آسمانیتان مبارک باد .

تو می روی و غمت عاشقانه می ماند

کنارم  این  دل پر از بهانه  می ماند

 

دو برگ یاد غمین از بلوط چشمانت

به  باغ  خاطره  هایم  شبانه می ماند

 

مرا به نام صدا کن زمان هجرت خویش

همین صداست که در این زمانه می ماند

 

تون صدای تو در هر سرود می پیچد

بلوغ  نام  تو  در هر  ترانه  می ماند

 

خدایا چه دردآور است قصه کوچ

پرنده  می رود  و آشیانه می ماند

روحشان شاد

یادشان گرامی