سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

در گوشه گوشه خانه ...

    نظر

 

به نام او که هر چه کردیم به چشم کَرَمَش زیبا بود

 

..... و در آن هزار توی فتنه و نیرنگ ؛

و میان غوغای مهاجمان و دو رویان ،

آتشی بر خانه وحی زبانه کشید

و .... حقیقت صبح گم گشت .

و اکنون شبی است ،

که تا تو نیایی

سحر نخواهد شد

 

 

پا به خانه که می گذارم ، عطر نجیب تو دلم را به درد می آورد .

در گوشه گوشه خانه تو را می بینم ، با همان تبسم آسمانی ات ؛ اما تو نیستی فاطمه ام !

دلم در خانه می گیرد . دیگر خانه همان خانه همیشگی نیست که خِشت خِشت دیوارهایش را نه از گِل ، که از دل ساختیم . دیگر خانه ، پناهگاه خستگیها و غمهایم نیست که به چهاردیواری اش پناه می آوردم تا تو با آرامش کلامت ، تسلی خاطرم شوی .

هرچه شمع روشن می کنم و هرچه چراغ ، باز هم نور نگاه تو را کم دارد .

صدای گریه زینب هم که لحظه ای بند نمی آید ! محراب خالی ات آتش به جانم می زند بانو!

خانه نشینی را تاب نیاوردم ؛ صدای گریه ذوالفقار هم که در غلاف بود ، به زخمهایم نمک می زد . از آن به بعد ، داغ سینه ام را به گوش چاه می خوانم و فقط چاه ، سنگ صبور دردهای من است .

از آن شبی که تابوت تو را بر دوش کشیدم ؛ خستگی شانه هایم را رها نمی کند . هر بار نیمه شب نان و خرما به دوش ، تنهایی ام را با یتیمان قسمت می کنم .

هربار که از وسعت دلتنگی کوچه های بنی هاشم عبور می کنم ، بغضی نفس گیر چنگ می اندازد بر گلوی لحظه هایم  و صورتم در حرارتی گداخته از شرم و خشم می سوزد ؛ می سوزد و سرخ می شود و چشمهایم به اشک می نشیند ...

.......

 

 

ای بچه های خوبم ، زهرا دو بخش دارد

دستی به روی پهلو با درد می گذارد

بر روی چهره دارد، انگار یک کبودی

در خانه ای که دارد ، دیوارهای دودی

ای بچه های خوبم ، سیلی دو بخش دارد

مانند رنگ دریا ، نیلی دو بخش دارد

در یادتان بماند ، مادر دو بخش دارد

مانند اسم محسن ، باور دو بخش دارد