تغییر تفسیر ...
بسم رب الحسین
تو حید در محراب طف ، نمازی دیگرگونه را شاهد است .
نمازی که با تشهد شفق و سلام رملها پایان می یابد .
گودال قتلگاه ، لبریز مناجات است و خون ، مرکبی که
قطره قطره لا اله الا الله را بر گستره خاک می نویسد .
باید از حلقوم بریده پرسید که چند رکعت تا معراج
فاصله است!
عدل ، هر صبح رو به بی کرانه عاشورا می ایستد و
احیاگران خویش را سلام می گوید .
خون حسین « ع » ، هر روز یزیدیان ستمگر را به
دادگاه می کشد .
هیئت منصفه بشریت ، متهم را شایسته عذاب
می داند و خداوند ؛ ریاست دادگاه ،
به فرزندان نمرود مهلت می دهد تا بر تباهی خود
بیفزایند و شعله های کیفر را بر گُرده خود انبوه کنند تا
رستخیز فرا رسد .
باید از خون به ناحق ریخته پرسید ، که چند مظلوم
تا پایان ستم ، راه است ؟
نبوت ، هر شامگاهان ، بر آستانه غار حرا می ایستد و
به عاشورا ، فرزند بعثت ، سلام می فرستد .
جبرئیل ، بال بر سنگفرش حرم حضرت عشق می ساید
و عطر خوش وحی را در صحن دلکش آفتاب می گستراند .
این جا ، هر سحر ، سوره « والفجر » نازل می شود .
این جا ، کلام الله آفتاب ، مهمان مردمان
روستای فطرت است .
باید از قرآن ناطق نیزه ها پرسید که چند یحیی تا
پایان پیامبری خون مانده است ؟
امامت ، قافله سالار کاروانی است که
به ساحل دل انگیز فرات می رسد .
در همیشه تموج ، قطره ها به رهبری رود ، آفرین می گویند
و در آرزوی اقیانوس ، لحظه ای قرار ندارند .
کجا کسی امامت را لبیک گفت ،
آنگونه که عباس « ع » پا در رکاب بود ؟
معاد آشوبی است که هر آن ، در دل عاشورائیان به پا است .
دلمان آشوبی اینچنین را مشتاق است
تا آن زمان که فرا رسد .
( من ننوشتمش )
غریب مادر ، حسین (ع)