ز ليلايي شنيدم يا علي گقتبه مجنون چون رسيدم يا علي گفتنسيمي غنچه اي را باز مي كردبه گوش غنچه كم كم يا علي گفتچمن با ريزش باران رحمتدعاي كرد او هم يا علي گفتيقين پروردگار آفرينش به موجودات عالم يا علي گفتدلا بايست هر دم يا علي گفت نه هر دم بل دمادم يا علي گفتبه هر روز به هر شب يا علي گفتبه هر پيچ به هر خم يا علي گفتدمي كه روح در آدم دميدند ز جا بر خاست آدم يا علي گفتعلي در كعبه بر دوش پيمبرقدم بنهاد و آن دم يا علي گفتعصا در دست موسي اژدها گشتكليم آنجا مسلم يا علي گفتنمي شد زنده جان مرده هرگز يقين عيسي بن مريم يا علي گفتز بطن حوت يونس گشت آزاد ز بس در ظلمت يم يا علي گفتبه فرقش كي اثر مي كرد شمشير شنيدم ابن ملجم يا علي گفتمگر خيبر ز جايش كنده ميشد؟يقين آندم علي هم يا علي گفت