• وبلاگ : صميمانه ...
  • يادداشت : آتش اميد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    از خدا خواستم تا دردهايم را از من بگيرد،
    خدا گفت: نه!
    رها کردن کار توست. تو بايد از آنها دست بکشي.
    از خدا خواستم تا شکيبايي ام بخشد،
    خدا گفت: نه!
    شکيبايي زاده رنج و سختي است.
    شکيبايي بخشيدني نيست، به دست آوردني است.
    از خدا خواستم تا خوشي و سعادتم بخشد،
    خدا گفت: نه!
    من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوري.
    از خدا خواستم تا از رنج هايم بکاهد،
    خدا گفت: نه!
    رنج و سختي ، تو را از دنيا دورتر و دورتر، و به من نزديکتر و نزديکتر مي کند.
    از خدا خواستم تا روحم را تعالي بخشد،
    خدا گفت: نه!
    بايسته آن است که تو خود سر برآوري و ببالي اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوي.
    من هر چيزي را که به گمانم در زندگي لذت مي آفريند از خدا خواستم و باز گفت: نه.
    من به تو زندگي خواهم داد، تا تو خود از هر چيزي لذتي به کف آري.
    از خدا خواستم ياري ام دهد تا ديگران را دوست بدارم، همانگونه که او مرا دوست دارد.
    و خدا گفت: آه، سرانجام چيزي خواستي تا من اجابت کنم!
    موفق و پيروز باشيد