باز من و جاري شطي ز نور
باز من و زمزمه هاي حضور
باز زلال نفس آب ها
روشني و وسعت مهتاب ها
جشن و چراغاني آيينه ها
فصل غزلخواني باد صبا
زمزمه هايي که خبر مي دهند
مژده ز ميلاد سحر مي دهند
مژده دري سوي خدا باز شد
سبزترين لحظه اعجاز شد
فصل گل آرايي سرمد رسيد
بوي گل از باغ محمد رسيد
باز شد از نور در ديگري
سر زد از آفاق ِ زمان ، کوثري
دانه ي الماس به بحر يقين
گوهره ي انجمن آراي دين
انجمن آراي زمان و زمين
لاله بکاريد که يار آمده
دختر زيباي بهار آمده
آيه نور است و گل باور است