• وبلاگ : صميمانه ...
  • يادداشت : عطر گل ياس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دلم خون شد ز فقدانش چه سازم من به هجرانش
    ز داغــش آتـش افـكـنـدي بـه جـانـم بيحساب آخر

    چـو بـيـنـم حـالـت افـســرده اطــفـال مـحـزونـش
    شـود خـون دلـم جاري ز چــشـمـان پـر آب آخر
    سراغش را ز من هر لحظه مي گيرند طـفلانش
    چـه گـويـم آن يـتـيـمـان غـمـيـن را در جواب آخر
    چـراغ خـانـه‌ام خـامـوش گـرديد از پس مرگش
    مـرا افـكـنـدي از داغــش بـه رنـج و الـتهاب آخر
    كجا عنوان كنم يارب من اين داغ و مصيبت را
    كـه بـا پـهـلـوي بـشـكـسـتـه برفته نزد باب آخر
    نـه تـنها من بسوزم در جهان از اين غم عظما
    كه گريند از غم او تا به محشر شيخ و شاب آخر
    ايـا صــديــقــه اطـهــر ضـيــاء چـشـم پـيـغمبر
    ز مـا دل كـنـدي و رفـتـي به جنت با شتاب آخر
    «حـياتي» تسليت گويد به مير مومنان زين غم
    كـزيـن غـم اوفتـاده حضرتش در اضطراب آخر