(بنام تو اي آرام جان )

كيست اين پنهان مرا در جان و تن

كـز زبـان مـن هـمـي گـويـد سـخـن

اين كه گويد از لـب من راز كـيـست

بـنـگـريـد ايـن صـاحـب آواز كـيـست

سلام و عرض ادب بر خواهر گرامي

اول از همه اجازه ميخوام فرارسيدن روز بزرگداشت مقام والاي معلم رو به شما و خواهر گراميتون نسترن خانم صميمانه تبريك بگم

......................................................................

ميگم ها شما كه ميدانيد من سوات موات ندارم چه سئوالاي شديدا خفن و سختي ميپرسي ها !!!!

سئوالات اونقدر سخت بوده كه خدا هم از ذيگران پرسيد

من نميدونم ولي شايد راز زندگي رو بشه توي ابيات زير ديد

خالق عالم رحيم است و غفور ... ياس و نوميدي ز خود افكن بدور

خوف خود را خالـص اوردم بكار ... در رجاء كوشيده ام در وصل يار

هم گرفتم انس خود را با حبيب ... ليس لي خوف علي يوم الحسيب

عاشقم من واله و شيداي دوست... هر كسي يارش چنين باشد نكوست

رو كنم بر در گهش با صد نياز ... دست حاجت را كنم سويش دراز

سوي او دارم بسي من اشتياق ... گر مرا خواند به وصل و يا فراق

هم بعفو و رحمتش دارم اميد ... چونكه بر لا تقنطو دادم اميد

با نياز و راز و آواز و خروش ... آتش هجران كنم بر جان خموش

اينكه من بر رحمتت دل بسته ام ... آيتي اندر كتابت جسته ام

پس تبارك بر تو اي جان افرين ... كه تويي مولا به خلق عالمين

.........................................................................

اي بابا منكه گفتم بيسواتم خوب همين ميشه مثنوي هفتاد من بنويسم ولي نتونم مثل شما در دو خط راز زندگي رو بنويسم

به بزرگواري خودتون بي بضاعتي قلم منو ببخشيد

گوش عشق ، آري زبان خواهد ز عشق

فهم عشق ، آري بيان خواهد ز عشق

عزت زياد ... سر فراز باشيد

سلام. متن قشنگي بود. نمي‏دونم شايد راز زندگي عشق باشه ولي ممكنه محبت باشه چون عشق مال يه نفره و محبت مال همه است. محبت به پدر و مادر ، فرزند ، هم‏نوع ، ... . در پناه حق