• وبلاگ : صميمانه ...
  • يادداشت : در گوشه گوشه خانه ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    نمايش تصوير در وضيعت عادي هوالمحبوب

    ديشب قلم با واژه ها پيكار ميكرد

    در باغ دل گل را جدا از خار مي کرد

    در مزرع انديشه بذر لاله مي کاشت

    در مصرع غم با مهارت کار مي کرد

    گاهي سرشک ازديده بهر يار مي ريخت

    گاهي برايم صحبت از اغيار مي کرد

    بهر سفرسوي مدينه بار مي بست

    اندوه وغم را قافله سالار مي کرد

    يکجا سخن از خانه زهرا به لب داشت

    يکجا گله از شعله هاي نار مي کرد

    گاهي بياد پهلوي بشکسته مي سوخت

    گاهي شکايت از در وديوار مي کرد

    بيني زداغ محسن شش ماهه مي خواند

    در ماتم او ديده گوهر بار مي کرد

    گاهي به مظلومي مولا اشک مي ريخت

    که ناله بهر سينه ومسمار مي کرد

    گاهي بو صف تازيانه شعر مي گفت

    که ياد سيلي خوردن رخسار مي کرد

    ايام شهادت ام ابيها بر همه عاشقان تسليت وتعزيت باد

    آتش بر آشيانه مرغي نميزنم !

    گيرم كه خانه ،‏خانه آل عبا نبود ...

    ياعلي

    سجاد

    عشق تلخ بوده است و خواهد بود مثل زيتون

    سلام

    بر شما هم تسليت باد اين ايام

    مطلب خوبي بود و شعري زيبا و ساده و روان

    به اميد سرافرازي در آن روزي كه ندا مي دهند :‏اين الفاطميون ...

    جاري باشيد
    ياحق

    سلام پست قشنگتونو خوندم زيبا و قشنگ بود /با يک غزل متفاوت به روزم /خوشحال ميشم سر بزنيد /موفق باشيد

    بسم رب النور


    سلام خدمت شما دوست بزرگوارم. خوبيد؟
    سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و درگذشت عالم بزرگوار، حضرت آيت الله فاضل لنكراني رو تسليت عرض ميكنم

    خوشحال ميشيم اگر سري هم به كانون وبلاگ نويسان مذهبي بزنيد

    http://rbc.najva.ir

    منتظر حضور سبزتون هستيم
    يا حق

    و لا لشيء من عملي القبيح مبدلا غيرك لا اله الا انت سبحانك و بحمدك

    به نام او كه هر چه كرديم به چشم كَرَمَش زيبا بود

    سيلي دو بخش دارد .. آري ؛ ..

    آن هم بروي گونه ي كي !؟ دختر بهترين پيامبر از ازل تا ابد ..

    غم كمي نيست .. اما اين ابيات را با جان دل مي دانم كه :

    حضرت حيدر بنام فاطمه حساس بود

    خلقت از روز ازل مجنون عطر ياس بود

    اي كه ره بستي به زهرا در ميان كوچه ها

    گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود ..

    همين و بماند ! ..

     <      1   2