سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صمیمانه ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اگر پیدایم نکنی....

    نظر

 

به نام او که هر چه کردیم به چشم کَرَمش زیبا بود

عزیز دلم !

خودم را گم کرده ام ، گم شده ام و آنقدر پیدا نمی شوم تا پیدایم کنی .

اصلا گاهی دوست دارم گم شوم تا تو بگردی و پیدایم کنی .

نه ، می دانم که تو لازم نیست بگردی . هر جا گُم شوم تو جایم را می دانی ،

مثل بازی قایم باشکی است که برنده اش از قبل معلوم است : تو .

تو همیشه برنده ای و من که می دانم همیشه بازنده ام .

اما گاهی دوست دارم خودم را برایت لوس کنم ، برایت ناز کنم

یا شاید برای دلخوشی خودم ، می روم قایم می شوم شاید اینبار پیدایم نکنی ولی .....

 ... وای ! مگر می شود؟

اگر روزی در این بازی ساختگی پیدایم نکنی ،

یعنی نخواهی که پیدایم کنی ، من گُم می مانم ،

گُم می مانم در هیچ ،‏ در هیچ جا ، در ناکجا ، در خلأ اما ....

 .... می دانم که دلت نمی آید رهایم کنی.

همیشه من گُم می شوم و همیشه تو پیدایم می کنی .

همیشه من بازنده ام و همیشه تو برنده اما ....

راستی ، اینکه تو پیدایم می کنی معنایش چیست ؟

می دانم ، یعنی من هم برنده ام . من برنده ام که تو پیدایم می کنی . پس ....

عزیز دلم ! خودم را گم می کنم . خودم را گم می کنم و آنقدر پیدا نمی شوم تا تو پیدایم کنی .

ای خدای مهربان من !

 

.......